اولین برداشت من از خانم این بود که آیا او را روی جلد مجله دیده ام؟ او یک زیبایی است. اما وقتی بلوزش را درآورد و سینه های زیبایش زیر آن ظاهر شد، دیگر هرگز به صورتش نگاه نکردم. آن مرد دیک خود را به الاغش می چسباند، و من نمی توانم خودم را از سینه هایش جدا کنم - تاب می زنم، انگار هیپنوتیزم می کنم. صداش هم خوبه مخصوصا وقتی که تموم میشه.
یک حس عجیبی در مورد این کلیپ وجود دارد، کمی قدیمی است یا چیزی شبیه به این. هر دوی آنها پیشانی پر مو دارند که این روزها عجیب و غریب است. همه ی ما به همه خانم هایی با نازک صاف عادت کرده ایم و همه چیز به خوبی نمایان است. و خطوط راه راه در سراسر صفحه - مثل آسیب دیدن فیلم یک فیلم بسیار قدیمی.
این یک جور درهم و برهم و نامنسجم یا چیزی شبیه به این است! اول، او خودش پر از آن بود، و تنها پس از آن به دوست لزبین خود زنگ زد تا با او کنار بیاید. آیا دعوت از یک دوست منطقی تر نبود؟ و رئیس کارمند را کتک زد، چرا دوست دخترش را هم دعوت نمی کند - به اصطلاح، هر دو طرف کار کند! و تماشای آن برای او جالب خواهد بود و خانم ها از آن لذت می برند. من فکر می کنم در این نسخه از قرقره خواهد بود بسیار جالب تر!
لعنتش کرد و اومد سمتش