مینکس پیر حتی به این واقعیت که پسر کوچکش است نگاه نکرد و باعث شد او را در هر موقعیت شناخته شده ای به لعنت بفرستد. از فریادهای پرشور او میتوان فهمید که او از اندام جوان پسر جوان و دوست دمدمی مزاج او خوشش میآمد. به نظر می رسد که اگر می توانست، نه تنها خروس را با خوشحالی بلعیده بود، بلکه کل پسر را نیز می بلعید. مادر با لذت های جنسی بیگانه نبود و چیزهای زیادی به اغواگر جوان آموخت.
به نظر می رسد خود سبزه متوجه شده است که یک مربی راضی مربی خوبی است. طولی نکشید که او همه چیز معمولی را به دست آورد... مربی بیدمشک لیس نیز به سرعت پیدا شد. بنابراین مربی حتی مجبور نبود دکمه های شلوارش را باز کند - دختر خودش آن را اداره کرد. من عاشق این نوع ورزش های پیشرفته دانش آموزی هستم. )
می بینم که این اولین بار نیست که با هم رابطه جنسی دارند. خیلی راحت است - لازم نیست کسی را پیاده کنید، همیشه یک دوش و یک تخت در نزدیکی شما وجود دارد. البته دیک برادرش عالیه که هر خواهری به یکیش میخوره و در اولین فرصت میکشه. خب، به نظر من، او هم بدش نمی آید که با خواهرش خوش بگذرد - همنوع خودش به او خیانت نمی کند یا مجبورش نمی کند با او ازدواج کند. وقتی برادرش داخلش شد خیلی بامزه بود - فقط باعث خوشحالی آنها شد. )
از دختران تولیاتی))) برای من بنویس