همه آنها چقدر کارساز و مترقی هستند. هیچ کس عجله ندارد و هرکس کار خود را انجام می دهد. یکی دارد بیدمشک را می لیسد، یکی در دهانش می زند و همه چیز خیلی سریع و با احساس است. دریایی از شور و خلق و خو. بلوند باهوش است، می داند دارد چه کار می کند، لازم نیست چیزی به من بگوید. بچه ها آنقدر گرسنه اند که انگار نیم سال است منتظرند و رابطه جنسی ندارند، مثل ماشین های بخار نفس نفس می زنند.
جذاب ترین نقطه روی دخترش چشمانش است، همه غم دنیا را در آنها دارد. احتمالاً بسیار نگران آنچه اتفاق افتاده است)). فقط با نگاه کردن به آنها می توانید بیایید. با این حال، تمام مکان های دیگر در دختر نیز در صدر است. این یک روشن شدن واقعی است! اما پدر فقط به شکل آلت تناسلی و تا حدودی به شکل پا ظاهر می شود. شما نمی توانید بگویید که او در این مرحله به چه چیزی فکر می کند. آیا او نگران است؟ یا خودش را به شهوت حیوانی می سپارد؟