پسری به دوست دخترش اجازه داد پیش یک آقا پولدار برود. بابای سیاه پوست به او 20000 دلار پیشنهاد داد تا به مدت یک ماه به هوس های او عمل کند. کدام دختر عادی این را رد می کند؟ هر شوهری او را می فرستد تا پولی به دست بیاورد - به او اجازه دهید کارش را انجام دهد. بالاخره او یک جوجه است.
وقتی نوک سینه هایش را دیدم که از حلقه ها بیرون زده بود، فهمیدم که او یک عوضی است. و او مرا ناامید نکرد. او یک دختر شاغل است، حتی احمقش چشمک می زند. انگار داشتم توی احمقش کم می کردم.